خلاصه داستان :سارو (سانی پاوار) به دنبال برادر خود گودو (ابیشک بهارات) میرود تا کاری بیابند، آنها در یک ایستگاه قطار از هم جدا مي شوند. سارو در ایستگاه منتظر بازگشت برادرش میماند اما گودو باز نمیگردد. او سوار یک قطار میشود، در قطار خوابش میبرد چشمهایش را که باز میکند میبیند قطار راه افتاده است.
چند روز بعد در ایستگاه کلکته از قطار پیاده میشود. مردم کلکته بنگالی حرف میزنند و سارو زبان آنها را متوجه نمیشود. سارو در صف بلیت میایستد تا یک بلیت برای برگشت به خانه بگیرد اما موفق نمیشود زیرا مسئول باجه اسم روستایشان را تشخیص نمیدهد که سارو آن را «Ganestalay» میگوید.
در ايستگاه قطار او به همراه چند بچه کنار هم هستند اما چند فرد بزرگسال مزاحمشان میشود و او مجبور مي شود فرار كند...
8.1/10 = IMDb
زوم کن و زون کن...
ما را در سایت زوم کن و زون کن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : استخدام کار zoooom بازدید : 339 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 4:52